داداش بزرگه کنارم ایستاده و میگه: هفته جدید باید به فکر رفتن به تهران باشه انگار توو دل من رخت میشورن بی زحمت دعاش کنید زودتر پایان نامه اش رو تحویل بده و پرونده ارشد بسته بشه. . . برنامه تا هشت و نیم نه خوابیدن رو بستم و این هفته از ساعت شش و نیم هفت بیدار میشم کلی ام حرصم میگیره که توو سرما باید خودمو از زیر پتو بیرون بکشم:)) فعلا که عقل توو کله مبارکم هست و بیدار میشم و با بازیگوشی هام که گوشی به دستم درسمم میخونم بیدار میشم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Vahid Tatora Official Website تصویر گستر کیمیا سراج Christianoprsn9 paikka مات زیرنویس